تا که صحبت از ریاضی می کنم با عددها عشق بازی می کنم
در حساب و جبر و آمار و رقم یادم آید صاحب بود و عدم
درس من درس حساب است و کتاب درس عشق و عاشقی ، یک عشق ناب
درس جمع عشقها ، تفریق غم ضرب شادی ها اگر چه بیش و کم
درس تقسیم محبت در جهان جذر از کینه گرفتن هر زمان
درس من رسم محیطی با صفاست یک مساحت طول و عرضش از وفاست
درس من خط عمود و قائمه است گفتن حق هر زمان بی واهمه است
درس من صحبت زکار مثبت است نهی از منفی نمودن صحبت است
رسم بردار صحیح از ابتدا سمت مثبت رفتن تا انتها
درس من حجمی ز اسرار خداست نظم آن بخشی ز هر کار خداست
درس من اثبا ت الله صمد معنی آن قل هو الله احد
درس من گوید که بی همتاست او همچو برخورد دو خط یکتاست او
چون که یک آغاز اعداد من است یک خدا هم ریشه ی داد من است
چون که پایانی ندارد هر عدد نیست پایانی و آغازش، صمد
درس من لبریز از راز نهان کی توانم من کنم رازش عیان
شعر خود پایان دهم با این دعا یاوری کن بنده ات را ای خدا
یاوری کن رهروان راه علم هم عطا بنما به ایشان صبر و حلم
عالمان عشق را پیروز کن روزشان را هر زمان بهروز کن
شعر از :جناب آقای حمید رضا اداوی دبیر ریاضی شهرستان الیگودرز
سهراب و ریاضی!!!
زندگي ((مجذور)) آينه است
زندگي گل به(( توان)) ابديت
زندگي ((ضرب)) زمين در ضربان دل ما
زندگي((هندسه)) ساده و يكسان نفس هاست
(صداي پاي آب/سهراب سپهری)
رياضي درس خشک و درس سردي است رياضي بهر ما همچون نبردي است نبردي کاندر آن تيغت مداد است حريف و دشمنت مشق زياد است