نماز تابع پوشايي است كه همه ي اعضاي دامنه را تنها و تنها به عضو منحصر به فرد برد نظير مي كند . در مجموعه دامنه هر گونه عددي موجود است ، هر گونه انساني موجود است ، گنه كار و ثواب كار ، اعداد حقيقي و مختلط و هر گونه عددي را به ذات بي همتاي او مي رساند . چون پوشاست و يك به يك است بنابراين معكوس پذير نيز است . حال كه اين بردار انتقال من ناچيز را به آن بي نهايت مي رساند ،آخه اين مجموعه تهي من چگونه مي تواند به آن مجموعه ي بي ابتدا و بي انتها متصل شود . "ركوع" من نمايان كننده ي زاويه قايمه است . عجب ابهتي !
زاويه قايمه عجب شكوهي دارد . استوار و محكم با اينكه خم مي شوم اما از اين خم شدنم احساس غرور مي كنم . "سجده " من نقطه تماس من با آن يكتاي بي همتاست . من در سجده مفهوم آهنگ تغيير و كاربرد مشتق را مي فهمم . در اين نقطه است كه خطي مماس بر منحني عبوديت به ابديت رسم مي شود . مشتق منحني عبوديت من در نقطه تماس اين بار خط خميده است . انگار اين تابع از اول ذرجه n بزرگتر از 2 داشته . اين خط خميده در برابر آن قدرت لا يزال خم شده است . قنوت من سينوس تابع هيپربوليك است كه با ظاهر كلمه سخت بسيار ساده شبيه سهمي با a مثبت رسم مي شود .