1. به قول آدريل جانسون، خوب كتاب خواندن را نمىتوان از خواص مادرزادى دانست. براى قرائت، بدون شك، پرورش خاصى لازم است.
2. بهترين روش كتابخوانى، روشى است كه خواننده در اين كار بتواند زيبايىهاى چيزى را كه مىخواند، دريابد و به هنگام لزوم، معايب آنها را بفهمد و اين از راه پرورش و ممارست حاصل مىگردد.
3. در معانى كلماتى كه براى نخستين بار مىبينيد، دقت كنيد. بيهوده تصور نكنيد كه سياق مطلب، آن معانى را براى ما كشف مىكند. همان زمان، بهترين وقت براى رفتن به سراغ فرهنگ لغت است.
4. اميل فاگه، نويسنده فرانسوى، عقيده دارد كه بايد در خواندن كتاب استقامت داشته باشيم. استقامت، لجاجت نيست؛ بلكه نوعى بردبارى است كه ذوق ما را مىپرورد و درك ما را عميق مىكند.
5. مون تنى، دانشمند شهير فرانسوى، درباره انتخاب كتاب و روش كتابخوانى نظريه اى بسيار بديع و زيبا دارد. يكى از اين عقايد، آن است كه براى وصول به عمق معناى يك كتاب خوب، بايد آن را دوبار بخوانيم و با آن ارتباط دائمى داشته باشيم. يك اثر پربها، ما را مدتها سعادتمند مىسازد. ما نمىتوانيم با يك بار خواندن، به اين درجه از خوشبختى برسيم؛ هر چند در اين يكبار، دقت فوق العاده به كار بريم.
6. همچنين وى معتقد است كه اگر بخواهيم از كتابى كه خوانده ايم، نظر صحيحى پيدا كنيم، بايد درباره آن گفتگو كنيم. كتابهاى خوب، افق گفتگوهاى پرثمر را به روى ما مىگشايند و اين، همان چيزى است كه ما آن را مباحثه مىناميم.
7. در كتاب «500 نكته درباره مطالعه» آمده است: يكى از روشهاى خوب مطالعه، استفاده از يادداشت بردارى است. فقط توجه كنيد كه به جاى يادداشت، رونويسى نكنيد! طرحهاى گوناگون بريزيد؛ نكات مهم يادداشت را برجسته تر بنويسيد و اگر مطلبى را درك نمىكنيد، به صورت سؤال يادداشت برداريد.
8. در كتاب «روشهاى تسريع در خواندن و درك» پيشنهاد شده است كه هنگام مطالعه، ابتدا خلاصه مطلب را كه اغلب در ابتداى مقاله يا كتاب آمده است، بخوانيد؛ سپس عنوانها و فهرست اجمالى كتاب را مطالعه كنيد و بعد چند سطر از ابتداى هر عنوان را مطالعه كنيد؛ زيرا مهمترين مطالب، معمولاً در همين خطوط ابتدايى هستند و سرانجام ساير توضيحات و تفاسير كتاب را بر اطلاعات خود بيفزاييد.
9. از همان زمان مطالعه، براى به كار بستن آن چه مىآموزيد، برنامهريزى كنيد. به قول تولد، «مطالعه و عمل نكردن، مانند شخم زدن و بذر نپاشيدن است».
10. بيكن جمله زيبايى در اين باره دارد؛ «برخى كتابها را بايد چشيد؛ بعضى ديگر را بايد بلعيد و قليلى را هم بايد جويد وهضم كرد.